رااطاعت کرد.
سپس به آسمان پنجم بالارفتیم درآن آسمان مردسالخورده ای باچشمان درشتی رادیدم پیرمردی بسیارباعظمت بود کنارش جمعیت زیادی ازپیروانش جمع شده بودندمن اززیادی یارانش خوشحال شدم ازجبرئیل پرسیدم اوکیست گفت:اوپیغمبری است که امتش وی رابسیاردوست می دارنداین هارون بن عمران(ع)برادرموسی نبی است به اوسلام کردم اونیزهمین کارراکردبرایش طلب آمرزش کردم اونیزچنین کردهمین طورکه جلومی رفتیم فرشتگانی رادیدم مانند فرشتگان آسمانهای دیگردرحال عبادت بودندبه آسمان ششم سفرکردیمدرآن آسمان مردی بلندقدی رادیدم که انگارازشبوة بودموی های بسیاربلندی داشت که اگردوپیراهن هم می پوشید بازازلباسش بیرون می آمدشنیدم که می گفت:خیال میکردم که بنی اسرائیل بهترین فرزندان آدم نزد خدایم باشنددرحالی کهاین مردازمن هم محبوبتر است.جبرئیل گفت:این برادرت موسی بن عمران(ع)است به اوسلام نموده وبرایش ازخداوندمنان طلب آمرزش نمودم اونیزچنین کرددرآن آسمان نیز فرشتگانی رادیدم کهمانندملائک دیگردرحال عبادت بودندسپس به آسمان هفتم آخرین آسمان خداسفرکردیم به هرفرشته ای که می رسیدیم به من می گفتند((ای محمدحجامت رابرخودوامتت واجب نما))کمی که جلوترکه رفتیم مردی باسروریش جوگندمی رادرپیش رویم دیدم که برکرسی نشسته بودازجبرئیل سوال کردم((این کیست که این چنین مقام والایی داردودرکناربیت المعموردرجوارعرش خداجای دارد))جبرئیل جواب داد((ای محمداین پدرت ابراهیم خلیل الله است که درمکان تووپرهیزکاران امتت جادارد))بادیدنش این آیه راخواندم((درحقیت نزدیکترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستندکه ازاوپیروی کرده اندواین پیامبروکسانی که به آیینش ایمان آورده اند.وخداسرپرست مومنان است))"سوره آل عمران آیه۶۸"
براوسلام کردم واوهم جواب سلام مرادادوگفت:آفرین به پیامبروفرزندصالح مبعوث درروزگارصالح.درآنجانیزملائک عبادت کننده ای رادیدم که من وامتم رابه نیکی خبردادندهمین طورکه می رفتم دریای ازنوررادیدم آنچان می درخشید که چشمهاراخیره می کردبعداز آن دریاهایی ازظلمت رنج وزحمت رادیدم که موج های پرطلاطمش صدای وحشتناکی راازخودساتع می کرددرراه وقتی که چیزعجیبی می دیدم درباره اش ازجبرئیل می پرسیدم اوهم می گفت((بشارت بادتورامحمدکه شکراین نعمتهارا به جا آوری)) وقتی که دیگرپرسشهایم ازحدمی گذشت جبرئیل درپاسخ به من می گفت:ای محمدآنچه راکه می بینی وبه نظرت عجیب می آیدیکی ازمخلوقات پروردگارعالمیان است که تواکنون ذره ای ازآن عظمت بزرگ وبی انتها رامشاهده می کنی وبدان هنوز مخلوقات بسیاری نیزوجودداردکه توآنهاراندیده ای این ازبزرگی خداونداست ای محمدمیان خداوندومخلوقاتش هفتادهزارحجاب است وازهمه خلایق نزدیکتربه خدامن واسرافیل هستیم که بین ما وخدا فقط چهارحجاب ازنور"ظلمت"ابر"وآب وجوددارد.سپس باجبرئیل به بیت المعمورواردشدیم درآن مکان دورکعت نمازخواندم برخی ازامتم رادیدم که لباس نوپوشیده اندوبرخی دیگرلباس کهنه پوشیده ولباس نورادردست داشتندگروه اول بامن واردبیت المعمورشدندوکهنه پوشان درجای خودماندندبه جلوی خودنگریستم دورودرادیدم ازجبرئیل پرسیدم نامشان چیست گفت:اولی کوثرودومی رحمت نام دارد.به کنارشان رفتم ازآب کوثرکمی نوشیدم وازآب رحمت خودراشستم تااینکه هردوروددربرابرم ایستادند ومن واردآسمان هشتم مکان جلوس خداوندعزوجل شدم دردوطرف بهشت خانه های خودواهل بیتم رادیدم که خاکش مثل عطر گلها خوش بوبود دختری رادیدم که درحوض بهشتی شنامی کرد.
پرسیدم:ای دخترفرزندکیستی؟گفت:فرزندزیدبن حارثه هستم نگاهی به مرغان بهشتی نمودم آنقدربزرگ بودندکه اندازهشان قدشتربودبه اناربهشت نگریستم همانندزنگ کلیسابودنددرهمان نزدیکی درختی را دیدم که اگرپرنده ای قصددورزدنش راداشت بایدهفصدسال پروازمی کرد
شاخه هایش درتمام خانه های بهشت بودازجبرئیل پرسیدم:این چه درختیست؟گفت این درخت طوبی هست خداوندآن رابه بندگان صالح خودوعده داده وفرمود:(( طوبی و سرانجام نیک برای آنان است))"سوره رعدآیه۲۹درآن حال ازجبرئیل سوال کردم.آن دریاهای خوف انگیزوعجایب حیرت انگیزچه بودند؟گفت:سیراوقات وحجاب هایست که خداوند بین خود ومخلوقاتش قرارداده اگراین حجاب هانبودنورعرش الهی حرمت تمامی آنچه درآن بودمی شکست.بعدبه درخت سدرالمنتهی رسیدم(سدرالمنتهی حدنهایی کارهای شایسته بندگان است مانند پیامبران امامان شیعه)وقتی که به آن درخت رسیدیم جبرئیل ایستادودیگربامن نیامدبه پشت خودنگاه کردم وگفتم:چرابامن نمی آیی؟جبرئیل پاسخ داد:من دیگرازاین درخت بیشترنمی توانم بیایم زمانی که خداوندپیامی رامی خواهدبرای پیامبری بفرستدمن دراین مکان می ایستم وبا خداسخن می گویم. تنهایی به راه خودادامه دادم به درخت نگاهی کردم برگش آنقدربزرگ بودکه امتی رادرزیرسایه خودجامی داد.همین که می رفتم صدایی راشنیدم که گفت:((ایمن است فرستاده ام آن زمان که به نزدپروردگارش آمد))ازاین صدا فهمیدم که خداوندسبحان بامن سخن گفت صداخیلی برمن نزدیک بود انگارکه دونفردرکنارهم صحبت می کنندودانستم فاصله من باخدابه اندازه دوسرکمان است شوق وشعف تمام وجودم راگرفت نزدیک بودقلبم بایستدوباشادی درپاسخ ازسوی خودوامتم عرض کردم.
پاک وکنزه است خداوندی که همه چیزراآفریدایمان آورندگان به تودرپناه توملائک وکتابی که فرستادی هستندکه بین هیچ کس با وجودشان اختلافی صورت نمی گیردصحبت من وپرودرگارجهانیان به طول انجامید ومن ازخداوندخواسته های خواستم وخداونداجابت کردپس ازآن تمام ملائک به امامتم نماز خواندیم وبعدازآن خداونداجازه بازگشت به زمین رابه من دادنزدیک نمازصبح بودکه به زمین رسیدم بعدازخواندن نمازبه مرکزشهرمکه رفتم وتمام »چیزی که برایم اتفاق افتاده بودباصدای بلندبرای همه بازگو کردم
همه ساکت بودند وکسی حرفی نمیزدناگهان ابوجهل فریادزد:نشانه بیاور!وابوبکرگفت من به بیت المقدس رفته ام آنجارابرایم تعریف کن ازخداوندیاری خواستم جبرئیل به سویم نازل شدتصاویربیت المقدس رابرایم ظاهرکرددیگربه راحتی حتی تعدادستون های مسجدالقصی رامی دیدم وتمام مسجدراازاول تاآخربرایشان شرح دادم همگان ازدرستی گفتارمات ومبهوت مانده بودنددرسکوتشان به راحتی بال زدن پرندگان رامی شنیدم مشرکان ازترس موفقیت من بلندگفتند:این تازه یکی ازنشانه هابودنشانه ای دیگربیاورمن هم گفتم
درراه بازگشت به کاروان قریش برخوردم درجلوی کاروان شتری خاکستری رنگ رم نموده وصاحبش افتادودستش شکست وشترفرارکرد درنهایت شترراپیداکردنداحساس تشنگی کردم ازجبرئیل آب خواستم به کوزه کاروانیان اشاره کردبعدازخواندن آب بقیه آب رابه زمین ریختم درادامه گفتم اگرشاهدی می خواهیدفردابعدازطلوع آفتاب همان کاروان ازروبروی شهرمی آیدمی توانیدببینیدفرداصبح کسی ازاهل مکه نمانده بودکه منتظرکاروان باشدآنچنان جمعیتی جمع شده بودکه تمام دشت پرازمزدم بودمشکرکان برای رسوایم لحظه شماری میکردندکه ناگهان کسی فریادزدآفتاب طلوعکردهنوزاولی صدایش قطع نشده بودکه دیگری گفتم کاروان را می بینم کسی حرفی نمیزد به گونه ای که صدای نفسهای مردم به گوش می خوردابوجهل جلورفته وبه گوش رئیس کاروان زمزمه کردبعدازشنیدن درستی سخنانم سررابه زیرانداخته دورشدمردم به رئیس هجوم بردندورئیس کاروان همه چیزرابه صدای بلندگفت مردم ازدرستی حرفهایم متعجب بودندمشکان میان مردم راشلوغ کرده وشایعه کردندکه محمدساحراست جزسحرچیزی این چنین نمی کنداماتامدتهامردم درابهام بودندواین امرباعث شدافرادزیادی نسبت به اسلام توجه داشه باشند
۳-پاسخ به شبهات وسوالات درپیرامون معراج حضرت محمد(ص):چندین سوال درموردمعراج پیامبرمطرح شده که ذهن هارابه مشغول نموده سوالات که درصورت پاسخ گویی بسیارازابهات موجودراحل میکندبرخی ازاین سوالات ازاین قبیل اند
۱-هدف ازمعراج پیامبرچه بوده؟
۲-سفرپیامبربه نزدخداوندبا جسم بوده یاروح درخواب یابیداری
۳-چگونه این امرامکان دارد
وهزاران سوال دیگر...........................................؟!ائمه اطهاردرآینه ی معراج حضرت محمد(ص):دراین باره مطالب بسیاری نقل وبررسی شده که هرکدام قابل نقدمی باشداماآن چیزی که مهم است صرفابیان منزلت ائمه درپیرامون سفرمعراج است نه نقدوبررسی این ادعاهاازآنجایی که منزلت ومقام این بزرگواران بسیاربالاوارزشمند است خداوندبرای نشان دادن این فظلیت هاراه های گوناگونی رابه انجام رسانده است به صورت مستقیم وغیرمستقیم سعی برنشان دادن چراغان راه خودبوده وبه طرق مختلف تلاش نموده است
درمعراج پبامبراسلام نیزازاین کوشش دریغ ننموده وازآن برای شناساندان اولیای خوداستفاده نموده است که بنده فقط زره ای ازاین اقیانوس بی کران را برایتان می نویسم
درسفرمعراج که مختص به پیامبربوده وتمام روایتهاازجانب ایشان است فقط برای درستی وادای حق مطلب منابع ذکرمی شود
امام علی(ع)اولین کسی است که بیشترازبقیه ائمه درمعراج موردتوجه قرارگرفته وتمامی اهل بیت به جزپیامبراسلام برجسته ترمی باشددرتوضیح جایگاه رفیع مولای متقیان امیرمومنان علی(ع)بایدگفت:در تفسیر این آیه از قرآن کریم : « فاوحی الی عبده ما اوحی »
« آنگاه به بنده اش آنچه را باید وحی کند ، وحی فرمود . » که اشاره به شب معراج و تفضلات خداوند متعال به رسول گرامی اسلام (ص) دارد . در کتب و تفاسیر معتبر آمده : خداوند متعال در شب معراج در مورد علی (ع) و مقام و منزلت او و جانشینی و امامت علی (ع) نزد خود به پیامبر اکرم (ص) وحی کرد . چون زمان بیان آنچه به پیامبر وحی شده بود رسید ، در آخرین سفر حج در غدیر خم خطاب از جانب حق تعالی آمد که : « ای پیامبر ، آنچه در شب معراج در مورد ولایت علی به تو وحی شده را ابلاغ کن . »و بعد از ابلاغ ، آیه 3 سوره مائده نیز نازل شده که : « امروز برای شما دینتان را کامل کردم و نعمتم را تمام نمودم و اسلام را به عنوان دینتان برگزیدم . »
امام علی (ع) نشانه هدایت
امام صادق (ع) از پدران بزرگوارشان و آنها از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند : « در شب معراج خداوند با من صحبت کرد و فرمود : ای محمد! گفتم لبیک ای پروردگار بزرگ فرمود : علی حجت من بعد از تو بر مردم و امام اهل اطاعت من است ، پس هر کس از او پیروی کند مرا اطاعت و پیروی کرده است و کسی که در برابر او سرکشی کند ، مقابل من ایستاده . پس علی را نشانه هدایت در امت تو قرار دادم که بعد از تو باعث هدایت مردم خواهد شد . »
امام علی (ع) صاحب پرچم پیامبر (ص) ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که حضرت حضرت فرمودند : « پروردگار عالم در شب معراج به من فرمودند : ای محمد ! می دانی که گفتگو در آسمانها در مورد چیست ؟ عرض کردم : پروردگارا ، تو عالمتری فرمود : ای محمد ! آیا کسی را جانشین خود قرار داده ای ؟ عرض کردم : پروردگارا ، هر کس را می خواهی انتخاب کن . فرمود : ای محمد ! علی بن ابیطالب را برگزیدم و او وارث و صاحب پرچم تو است . قسم به خودم که از علی سیراب و بهره مند نمی شود کسی که با تو دشمن باشد و حقیقتا همه امت را وارد بهشت خواهم کرد مگر کسی که نخواهد وارد شود .
عرض کردم : پروردگارا ، حق علی چیست ؟ فرمود : ای محمد ! حق علی بر امت تو مثل حق تو است مثل حق تو است در زمان حیاتت پس هر کس حق علی را انکار بکند خودش نخواسته خودش نخواسته که وارد بهشت شود و بر من واجب است که داخل بهشت نکنم کسی را که نسبت به علی بغض و کینه داشته و ولایتش را انکار کند . و ای محمد ! از ذریه علی یازده مهدی پا به جهان خواهند گذاشت که عیسی (ع) به آخرین آنان در نماز اقتدا خواهد کرد . »
امام علی (ع) امام و رهبر دوستان خداست سپس پیامبر اکرم (ص) در ادامه روایت گفتگوی خداوند متعال و خود را اینچنین نقل کردند : « خداوند فرمود : ای محمد !در عالم بالا گفتگو در چه چیزی است ؟ عرض کردم پروردگارا در این مورد علمی ندارم . آنگاه خداوند متعال با دست قدرت خود سینه پیامبر را سر شار از علوم الهی گردانید . و برای مرتبه دوم پرسید : ای محمد ! در عالم بالا گفتگو در چه چیزی است ؟ پیامبر پاسخ داد : پروردگارا گفتگو در عالم بالا درباره درجات و کفارات و حسنات است . خداوند فرمود : ای محمد ! چه کسی را وزیر و وصی و جانشین خود کرده ای ؟ پیامبر فرمود : پروردگارا ، همه را آزمایش کردم اما هیچ کس را چون علی یاور دین تو و غضب کننده در راه تو و مطیع و پیرو خود نیافتم . خداوند منعال فرمود : ای محمد ! من نیز او را آزمودم . پس ای محمد ! به علی بشارت بده که :
« او نشانه و اسوه هدایت ، امام ، پیشوا و رهبر دوستان خدا ، نور اطاعت کنندگان و کلمه تقواست . » هر کس علی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس با علی دشمنی کند و به او بغض و کینه بورزد و با من دشمنی کرده و بغض و کینه ورزیده است . »
بهترین جانشین
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : « در شب معراج کنار درخت طوبی و سدر المنتهی ملائکه زیبایی را دیدم . از جبرئیل در مورد این ملائکه پرسیدم . جبرئیل گفت : نام این ملائکه اوّاب است . پیامبر اکرم فرمود : این ملائکه می گفتند : « محمد بهترین انبیا و علی بهترین جانشینان است . » و خداوند سرشت من و علی و فاطمه را با حیات آمیخته است ، آنگاه نوری خلق کرده و آن نور به من و علی و فاطمه و اهل ولایت و دوستی ما رسید . پس این نور به هر کس رسید به خاطر ولایت علی هدایت می شود و آنکس که این نور به آن نرسید از ولایت علی بی نصیب خواهد شد . »
ولایت پیامبر (ص) و علی (ع) هدف بعثت
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : « در شب معراج آسمانها را پشت سر گذاشتم و از کروبین و ملائکه صافّین گذشتم و از جایی عبور کردم که جبرئیل نتوانست بیاید . به درخت طوبی و سدر المنتهی رسیدم ، پس خداوند به من آنچه که باید وحی می کرد فرو فرستاد . سپس اهل عرش از من پرسیدند : بم بعثت یا محمد ؟
به چه چیزی مبعوث شده ای ؟ گفتم : بولایتی و ولایت اخی علی بن ابی طالب به ولایت خودم و ولایت برادرم علی برانگیخته شدم . »(برگرفته ازسایت سازمان تبلیغات اسلامی استان سیستان و بلوچستانhttp://zahedan-tebyan.ir/main.asp?id=1041)
قبل ازپاسخ دادن به همه ی این سوالات وشبهات نکاتی کوتاه اماضروری درموردمعراج پیامبراسلام لازم به ذکراست ازنکات مهم می توان جایگاه رفیع ائمه اطهاررانام بردجایگاهی که درشناخت این بزرگواران نقش به سزایی راایفامیکندهرچنددرداستان فوق منظورفقط توضیح اجمالی وروایتی ازمعراج بودامادرادامه سعی براین است که نکات ومسائل مفیدی راازدرون این معجزه الهی بیرون کشم
یکی دیگرمشاهدات بسیارمهم حضرت محمد(ص)درمورداهل بیت خوددیدن جایگاه موعودومنجی عالم بشریت حضرت امام زمان(ع)می باشد
موعود(ع) در معراج
اصلیترین مشاهده پیامبر اعظم(ص) در شب معراج را باید شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانیم که اصحاب متعددی روایت ذیل یا مشابه آن را از آن حضرت نقل کردهاند و همانطور که خواهیم دید در میان دوازده امام(ع)، حضرت مهدی(ع) جایگاهی ویژه و ممتاز دارند. ضمن این روایات نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود:
همانا خدای عزوجل در آن شب که به گردشی شبانه برده شدم (معراج) به من وحی فرمود: ای محمد چه کسی را در زمین میان امتت به جای خود گذاشتی؟ ـ در حالی که خدا خود بدان آگاهتر بود ـ عرض کردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: ای محمد، علی ابن ابیطالب را؟ عرض کردم: بلی ای خدای من، فرمود: ای محمد من ابتدا از مقام ربوبیت نظری بر زمین افکندم و تو را از آن اختیار کردم. هیچ گاه یادی از من نمیشود مگر اینکه تو نیز با من یاد کرده شوی. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظری دیگر بر زمین افکندم و از آن علی بن ابیطالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم، پس تو سرور پیامبران و علی از نامهای من است و «علی» (مشتق آن) نام اوست. ای محمد، من، علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریدم؛ سپس ولایت ایشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر که آن را پذیرفت از مقربین گردید و هر که آن را رد نمود به کافران پیوست. ای محمد، اگر بندهای از بندگانم مرا چندان پرستش کند تا رشته حیاتش از هم بگسلد و پس از آن در حالی که منکر ولایت آنان است با من روبهرو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند سپس فرمود: ای محمد، آیا مایلی آنان را ببینی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: قدمی پیش گذار. من قدمی جلو نهادم. ناگاه دیدم علی بن ابیطالب و حسن و حسین و علیبن الحسین و محمد بن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی آنجا بودند و حجت قائم همانند ستارهای درخشان در میان آنان بود، پس عرض کردم: پروردگار من اینان چه کسانیاند؟ فرمود: اینان امامان هستند و این یک نیز قائم است که حلالکننده حلال من و حرامدارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. ای محمد، او را دوست بدار که من او را دوست میدارم و هر کس را که او را دوست بدارد نیز دوست میدارم
ازدیگرمشاهدات بسیارمهم پیامبراعظیم الشان اسلام درمعراجش درموردعذاب های وارده برزنان گناه کارامت اسلام می باشدکه بربسیاری ازمشبهات وبهانه کاری بعضی ازگناه پیشگان سرپوش می گذارداین اخبارواصله سندی برمحکوم کردن صرفازنان نیست یااینکه بیشترین گناهکاران درجهنم رازنان تشکیل می دهندبلعکس بلکه ازآن جایی که زنان قلب جامعه بوده وباازکارافتادن قلب،جامعه نابودمی شودازاین روبرای اهمیت دادن واخطارمناسب به زنان درموردحفظ خودوتاثیرگذاری زنان برمردان رااین مشاهدات حاصل شده است نه برای متهم نشان دادن زنان مسلمان چه بسامردان اسلام بیشتراززنان صاحب وعامل گناهان باشند
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : روزی با فاطمه محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند.
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟ فرمودند : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.)
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویران کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند.
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخهای بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند.
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزید.
زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد.
زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
زنی که صورت و دستاش می سوخت و او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت.
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد.
(داستانهای بحار الانوار ٬ ج ۵ ٬ ص ۶۹ - زبدة القصص ٬ ص ۲۰۲)