واقعیاتی مهم درباره ازدواج که نمی دانستید!!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

واقعیاتی مهم درباره ازدواج که نمی دانستید!!

واقعیاتی مهم درباره ازدواج که نمی دانستید!!
هر چه می خواهید تلاش کنید، شما هیچ گاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، هر چند اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند.



1 - شما نمی توانید فردی را مجبور کنید تا شما را دوست داشته باشد یا این دوست داشتن همیشه به یک شدت و یک کیفیت باشد.
 
2 - اگر فکر می کنید با ازدواج خوشبخت می شوید، اشتباه کرده اید. نه این که بدبخت شوید اما هیچ کس هم توانایی خوشبخت ساختن صد در صد شما را ندارد. نه شما آدم کاملی هستید نه طرف مقابلتان و نه یک رابطه می تواند 100درصد کامل باشد. بنابراین خوشبختی خیلی نسبی تر از این حرف ها خواهد بود.

3 - هر چه می خواهید تلاش کنید، شما هیچ گاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، هر چند اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند.

4 - اشخاص با اشخاص ازدواج نمی کنند، بلکه آنها با توهمات و خیال پردازی های خودشان ازدواج می کنند. یعنی با ذهنیتی که از طرف مقابل به دست آورده اند نه واقعیت های درونی فرد مقابل. تا قبل از زندگی زیر یک سقف و حتی سال ها بعد از آن همیشه بخش هایی از شخصیت فرد مقابل برای شما ناشناخته خواهد بود. یک ازدواج حقیقی درست از نقطه ای آغاز می شود که توهمات پایان می یابند. چالش یک ازدواج آن است که کشف کنیم با چه کسی ازدواج کرده ایم.

5 - عشق تنها یکی از عللی است که ما شریک خود را بر می گزینیم نه همه آن. زندگی بدون عشق دوام پیدا نمی کند اما باعشق تنها هم دوام نخواهد داشت. در کنار آن شباهت شخصیتی، کفویت، تناسب های اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی و البته سازش و همدلی و بلوغ فکری نیاز است.

6 - به احتمال زیاد، خصلت ها و صفات موجود در شریکتان که دیوانه وار خشم شما را برمی انگیزند، همان صفاتی هستند که در ابتدا شما را مجذوب شریکتان کرده بوده اند. عاشق کاری بودن او شده اید؟ خب این کاری بودن یک جا باعث می شود شما را نادیده بگیرد و به کارش اولویت دهد. عاشق آرامش و ملایمتش شده اید؟ پس منتظر باشید یک روز از این که زیادی کند و اسلوموشن است خسته شوید. عاشق منطق و استدلال هایش شده اید؟ پس منتظر باشید یک روز با همین منطق و استدلال فیتیله پیچتان کند و خسته شوید از این که گاهی جز زبان دو دو تا چهارتا با زبان دیگری حرف نمی زند. مولفه های بارز هر شخصیت، می توانند گاهی بسیار شدید، مطلق و خسته کننده باشند.

7 - این غیر ممکن است که شما بدون تجربه کردن دوران درد و تنهایی یک رابطه را پشت سر بگذارید. پایان هر رابطه ای، به معنی پایان یک فصل از زندگی شماست. فصلی که در آن خوشی داشته اید، خاطره داشته اید، احتمالا زخم خورده اید و همه این ها بعد از جدایی به شما هجوم می آورند و ازارتان می دهند. پذیرفتن این که تاثیر این فشارها تا مدتی است و بعد، با گذر زمان و تغییر سبک زندگی شما کمرنگ تر می شوند، به سریعتر طی کردن این دوره کمک خواهد کرد.

8 - بزرگترین هدیه ای که می توانید به فرزندانتان اعطا کنید یک ازدواج محبت آمیز است. عشق، سازش و احترام سه شرط اصلی داشتن یک خانواده گرم و با محبت است.

9 - موفقیت زمانی در یک ازدواج حاصل می شود که هر کدام از ما به این واقعیت پی ببریم که نیازهای شریکمان حداقل به اهمیت نیازهای خودمان است. شما ازدواج نمی کنید تا بی مسئولیت باشید. ازدواج می کنید چون فکر می کنید آنقدر بالغ شده اید که بتوانید همزمان نیازهای خود و یک فرد دیگر را برطرف کنید. اگر قرار باشد در یک رابطه فقط نیازهای یک نفر برآورده شود یا یکی بر دیگری مقدم دانسته شود، این زندگی خیلی زود به شکست می انجامد.

10 - ازدواج بهترین فرصت برای رشد و بالندگی، غلبه بر حس خودخواهی و آموزش عشق ورزی است. اگر قرار است بعد از ازدواج همچنان شما یکه تاز باشید، اگر قرار است شما زندگی خودتان را داشته باشید و او را به حریم فردی تان راه ندهید، اگر قرار است بعد از ازدواج پیشرفت شما متوقف شود و دیگر حرکت رو به جلویی نداشته باشید، یا اگر قرار است بعد از ازدواج همچنان حرف حرف شما باشد و هیچ وقت به خاطر منافع فرد مقابل یا منافع مشترک زندگی تان کنار نیایید، آن وقت ازدواج شما صرفا قدمی برای تخریب آینده خود و همسرتان بوده است.



رد شدن از خطرناک‌ترین نقطه‌ی پل صراط !
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

رد شدن از خطرناک‌ترین نقطه‌ی پل صراط !

در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقف‌های گوناگونی است که توقف برخی از گنه‌کاران در هر یک از آن‌ها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار می‌خواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟
قبل از هر چیز یادآور می‌شویم که متکلمان اسلامی از مواقف قیامت گاهی به «قنطره»ها و «عقبه»ها تعبیرمی آورند ولی قبل از آنان دو واژه «قنطره» و «عقبه» در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است و متکلمان نیز آن‌ها را در مباحث کلامی خود بکار برده‌اند.


کلمه‌ی «موقف» به معنی محل توقف(ایستگاه و کلمه‌ی «قنطره» به معنی «پل» و واژه‌ی «عقبه» به معنای «گردنه» است).
امیر مۆمنان (علیه‌السلام) در وصایای معروف خود به فرزند گرامیش امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)می‌فرماید:
«وَاعْلَمْ أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَةً کَۆُوداً، اَلْمُخِفُّ فِیها أَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ وَالمُبْطِئُ عَلَیْها أَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِع وَانّ مَهْبِطَکَ بِها لا مَحالَةَ إِمّا عَلی جَنَّة أَوْ عَلی نار...».([1])
«فرزندم بدان که (پس از مرگ) گردنه‌ی سختی در پیش رو داری، انسان‏های سبک‏بار (از نظر گناه) از افراد سنگین‏بار، وضعیت بهتری دارند، هر کس با تأمل و درنگ از آن عبور کند  از آن کسی که با سرعت از آن می‌گذرد، وضع بدتری خواهد داشت پایان گذر از آن (فرودگاه) یا بهشت است و یا دوزخ».
مواقف قیامت از نظر متکلمان اسلامی


برخی از متکلمان اسلامی در مورد این مسئله به اجمال گذشته‌اند و هیچ گونه توضیحی درباره‌ی آن نداده‌اند ولی دو متکلم نامدار شیعه:(شیخ صدوق/ م381) و (شیخ مفید/م413) به تفسیر آن پرداخته و هر یک نظر خاصی را ابراز نموده است و ما در اینجا برای آگاهی خوانندگان دیدگاه آنان را یادآور می‌شویم:


عقبه های قیامت از نظر شیخ صدوق


شیخ صدوق در این مسئله (بسان دیگر مسایل کلامی) بیشتر به ظواهر توجه نموده و حاصل آنچه را که از ظاهر روایات در این باره به دست می‌آید، به عنوان اندیشه کلامی خود ابراز نموده است. وی می‌گوید:
«اعتقاد ما در مورد عقبه‌هایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد، این است که هر یک از آن‌ها به نام یکی از فرایض دینی نام‌گذاری شده، و انسان موظف است از آن‌ها عبور نماید، هرگاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آن عقبه‌ها بگذرد به عقبه دیگر می‌رسد که باید از آن نیز عبور نماید، و به این ترتیب باید از همه‌ی موقف‌ها و عقبه‌ها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد آنگاه می‌گوید: عقبه های یاد شده همگی بر «صراط» قرار دارند و نام یکی از آن‌ها «ولایت» است که همه‌ی اهل محشر در آنجا بازداشت می‌شوند و در مورد ولایت امامان معصوم (علیهم السلام) مورد سۆال قرار می‌گیرند خطرناک‌ترین عقبه های صراط، عقبه ای است که به نام «مِرْصاد» نام‌گذاری شده است و خداوند به عزت و جلال خود سوگند یاد کرده است که در این «عقبه» ستمگران را بازداشت نماید چنان که می‌فرماید:


(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) .([2])
«حقّا که آفریدگار تو در کمینگاه (ستمگران) است».
حضرت علی (علیه‌السلام) نیز به ستمگران هشدار داده می‌فرماید:
«وَلَئِنْ أَمْهَلَ اللّهُ الظّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَهَولَهُ بِالْمِرصادِعَلی مَجازِ طَریقِهِ» .([3])
«اگر خداوند به ستمگران مهلت می‌دهد ولی هرگز آنان را رها نخواهد کرد و در کمین گاهی در مسیرشان از آنان انتقام خواهد گرفت».


همان گونه که یادآور شدیم نظریه‌ی مرحوم صدوق در مورد مواقف و عقبه های قیامت در حقیقت تلخیص روایاتی است که در این باره آمده است، وما در اینجا نمونه‌هایی را یادآور می‌شویم:
1. از رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم)روایت شده است که فرمودند: بر روی «صراط» سه «قنطره»(پل) نصب شده است:
الف. قنطره امانت و خویشاوندان.
ب. قنطره نماز.
ج. قنطره عدل الهی.


هرگاه انسان از دو قنطره نخست با موفقیت عبور نماید، در موقف عدل الهی قرار می‌گیرد و از وی درباره‌ی رعایت حقوق دیگران سۆال می‌شود و اگر به کسی ستم نموده است حق عبور از آن به وی داده نمی‌شود تا مجازات گردد.([4])
2. صدوق در ثواب الأعمال از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده است که در تفسیر آیه‌ی (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ)فرمودند:


«قَنْطَرةٌ عَلَی الصِّراطِ لا یَجُوزُها عَبْدٌ بِمَظْلَمَة».([5])
3. از ابن عباس روایت شده است که بر جسر (پل) جهنم هفت موقف و بازداشتگاه است، در اولین موقف از توحید سۆال می‌شود اگر عقیده‌ی او در مورد توحید کامل باشد به موقف دوم می‌رسد که درباره‌ی نماز از او سۆال می‌شود هرگاه نماز را صحیح انجام داده است، به بازداشتگاه سوم انتقال داده می‌شود، و در آن از زکات سۆال می‌شود و پس از آن نوبت به روزه خواهد رسید و پس از آن موقف پنجم است که مربوط به حج است و ایستگاه ششم عمره و بالأخره هفتمین بازداشتگاه مربوط به مظالم (حقوق دیگران) است و سرانجام اگر از همین مواقف با موفقیت گذشت وارد بهشت می‌گردد.([6])


همان گونه که ملاحظه می‌شود، ظاهر روایات مزبور و روایات مشابه آن‌ها این است که در قیامت مواقف و قنطره هایی بر روی صراط نصب می‌گردد و در آن مواقف انسان‌ها درباره‌ی هر یک از فرایض دینی مورد سۆال قرار می‌گیرند.
عقبه های قیامت از نظر شیخ مفید
شیخ مفید در مباحث کلامی خود به عقل و داوری‌های آن بیشتر اعتماد می‌نماید و مفاهیم و مسایل کلامی و دینی را بر این اساس تفسیر می‌نماید و در شرح کلام صدوق می‌گوید:
عقبه های قیامت همان احکام دینی است که انسان‌ها باید در روز قیامت پاسخگوی آن‌ها باشند ولی هرگز مقصود این نیست که حقیقتاً در سرای دیگر کوه‌ها و گردنه های صعب‌العبوری بر صراط قرار دارد و بندگان موظفند تا از آن‌ها عبور نمایند و خود را به بهشت برسانند، بلکه مقصود از «عقبه»(گردنه) که در قرآن و روایات آمده است، همان دستورات الهی است که از آنجا که رعایت آن‌ها تحمل مشکلات و دشواری‌هایی را همراه دارد از آن‌ها به «عقبه» تعبیر شده است.([7])


سپس می‌افزاید: التزام به آنچه «حشویه» می‌گویند که روز قیامت، کوه‌هایی با گردنه ای صعب‌العبور آفریده می‌شود و اهل محشر باید از آن‌ها عبور نمایند، ادعایی بدون دلیل است، زیرا نه از نظر دلایل نقلی مطلب روشن و قابل اعتمادی در دست است و نه عقل در این باره قضاوت و حکمی دارد، زیرا آنچه از نظر عقل لازم و قطعی است، این است که بر اساس اصل حکمت الهی به برپایی قیامت حکم قطعی می‌نماید، ولی در مورد خصوصیات یاد شده اگر چه امکان آن را نفی نمی‌کند، ولی هیچ گونه حکمی بر لزوم آن ندارد.([8])
در توضیح کلام مفید یادآور می‌شویم واژه‌ی «عقبه» در قرآن در مورد برخی از فرایض و احکام الهی به کار رفته است چنان که می‌فرماید:
(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَما أَدْریکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْم ذی مَسْغَبَة * یَتیماً ذا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَة).([9])
«از گردنه صعب‌العبور به آسانی و به سرعت بالا نرفت و نمی‌دانی که آن گردنه چیست؟ آزاد کردن بنده، یا طعام دادن در روز فقر و تهیدستی به یتیم خویشاوند یا مسکین فوق‌العاده تهیدست و بیچاره».


قرآن کریم در تفهیم معارف عمیق و تعالیم عالی خود از روش تمثیل و تشبیه بهره می‌گیرد، و بدین طریق فهم عمیق‌ترین معارف را برای ذهن‌ها و اندیشه های معمولی آسان می‌سازد.


بررسی آیات تمثیلی قرآن خود بحث جداگانه ای را می‌طلبد که در حوصله‌ی بحث ما نیست.آیه‌ی یاد شده در حقیقت از آیات تمثیلی قرآن است، که واقعیت غیر محسوس را به واقعیت محسوس تشبیه می‌نماید، همه‌ی افراد با کوه و گردنه های صعب‌العبور آن به نوعی آشنایی دارند و دشواری عبور از آن‌ها برای نیل به مقاصد دنیوی برای همگان معروف و معهود است قرآن کریم در این آیات این واقعیت را بیان نموده است که رسیدن به مقاصد عالی اخروی و انسانی نیز در گرو تحمل مشکلات و سختی‌هایی است و راه رسیدن به آن رعایت قوانین الهی است و از آنجا که قوانین دینی با تمایلات مرزنشناس حیوانی تضاد و تصادم دارند، در حقیقت رعایت این قوانین بسان عبور از گردنه های سخت و صعب‌العبور است و هر کس در دنیا به آسانی از این گردنه‌ها بگذرد، یعنی قوانین الهی را کاملاً رعایت نماید در سرای دیگر نیز به آسانی از آن‌ها خواهد گذشت و «محاسبه» برای او سهل و آسان خواهد بود.


شاهد بر این مطلب آیات بعدی است چنان که می‌فرماید:
(ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَالَّذینَ کَفَرُوا بِ آیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * عَلَیْهِمْ نارٌ مُۆْصَدَةٌ) .([10])


«سپس از انسان‌هایی می‌باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و مهربانی سفارش می‌نمایند این گونه افراد در قیامت اهل سعادت و یُمن می‌باشند و آنان که به آیات ما کفر ورزیده‌اند، در سرای دیگر اهل شومی و شقاوتند، آتشی از هر جهت آنان را احاطه خواهد کرد».


در این آیات سرنوشت اخروی انسان‌ها و این که از اهل سعادت و یا شقاوت خواهند بود، نتیجه‌ی عبور آنان از «گردنه‌ها» دانسته شده و گردنه‌ها نیز به آزاد نمودن بردگان، اطعام یتیمان و تهیدستان، سفارش به صبر و مهربانی، در پرتو ایمان به خدا تفسیر شده است بنابراین مقصود از عقبه‌ها، همان ایمان به خدا و احکام الهی است، نه این که در واقع، کوه‌ها و گردنه‌هایی صعب‌العبور در قیامت پدید می‌آیند و به اهل محشر دستور داده می‌شود تا از آن‌ها بگذرند و وارد بهشت گردند بدیهی است آنچه در گذشتن از این نوع گردنه‌ها مۆثر و سودمند است، قدرت و توانایی جسمانی است نه ایمان و اعمال صالح ـ و حال آن که آنچه در قیامت مایه‌ی رسیدن به بهشت می‌باشد ایمان و عمل صالح است و توانایی جسمانی هیچ‌گونه تأثیری در این رابطه ندارند.


بنابراین می‌توان گفت آنچه مُعلّم شیعه (شیخ مفید) در این باره بیان نموده است صحیح‌تر و واقع‌بینانه تر به نظر می‌رسد.([11]).
 
منبع:تبیان
[1] . نهج‌البلاغه:صبحی صالح، بخش نامه‌ها و وصایا، شماره‌ی 31.
[2] . فجر/14.
[3] . نهج‌البلاغه: خطبه 71.
[4] . بحارالأنوار،ج7،ص125، روایت 11 وج8، باب 22، روایت 2و9.
[5] . بحار الأنوار،ج8،ص66.
[6] . بحارالأنوار،ج8،ص64.
[7] . بنابراین نباید به ظاهر این گونه تعبیرها جمود ورزید، بلکه این گونه تعبیرها نوعی تشبیه و تمثیل است که برای این که حقایق غیر محسوس برای ذهن‌های ابتدایی قابل درک باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند.
[8] . بحارالأنوار،ج7،ص129.
[9] . بلد/11 ـ 16.
[10] . بلد/17 ـ 20.
[11] . منشور جاوید، ج9، ص 309 ـ 316.



صبر کن سهراب!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

صبر کن سهراب!

قایقت جا دارد؟

من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم! 



شاید تأثیر کند!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

کتاب سلام بر ابراهیم ص188
خاطرات اطرافیان شهید ابراهیم هادی

ثامن تم:خمس...


خمس - مصطفی هرندی
از علمائی که ابراهیم به او ارادت خاصی داشت مرحوم حاج آقا هرندی بود. این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود.اواخر تابستان 61 بود. به همراه ابراهیم خدمت حاج آقا رفتیم. مقداری پارچه به اندازه دو دست پیراهن گرفت.هفته بعد موقع نماز دیدم که ابراهیم آمده مسجد. رفت پیش حاج آقا. من هم رفتم ببینم چی شده. ابراهیم مشغول حساب سال بود. خمس اموالش را حساب می کرد! خنده ام گرفت. او برای خودش چیزی نگه نمی داشت. هرچه داشت خرج دیگران می کرد. پس می خواهد خمس چه چیزی را حساب کند! حاج آقا حساب سال را انجام داد. گفت 400 تومان خمس شما می شود. بعد ادامه داد: من با اجازه هایی که از آقایان مراجع دارم و با شناختی که از شما دارم آن را می بخشم. اما ابراهیم اصرار داشت که این واجب دینی را پرداخت کند. بالاخره خمس را پرداخت.
کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق (ع) انداخت که می فرماید: کسی که حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد. (آثار الصادقین ج5 ص466) / بعد از نماز با ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم. به حاجی گفت: دوتا پارچه پراهنی مثل دفعه قبل می خواهم.حاجی با تعجب نگاهی کرد و گفت: پسرم تو تازه از من پارچه گرفتی. اینها پارچه دولتیه. ما اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدهیم.ابراهیم چیزی نگفت. ولی من قضیه را می دانستم. گفتم حاج آقا، آقا ابراهیم پارچه های قبلی را انفاق کرده! بعضی از بچه های زورخانه هستند که لباس آستین کوتاه می پوشند یا وضع مالیشان خوب نیست. ابراهیم برای همین پیراهن را به آنها می بخشد!حاجی در حالی که با تعجب به حرف های من گوش می کرد. نگاه عمیقی به صورت ابراهیم انداخت و گفت:
این دفعه برای خودت پارچه را می بُرم. حق نداری به کسی ببخشی. هرکسی که خواست بفرستش اینجا.